ما کی هستیم؟!

فرشید نیازی اوریمی

فرشید نیازی

فرشید نیازی اوریمی

فرشید نیازی

او کیست؟!

جان سفت3

فرشید نیازی در سال 1374 خورشیدی و در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود

فرشید نیازی اوریمی

این زیر خاکی ترین عکس منه :)))

از همان ابتدای به ساکن علاقه شدیدی به تکنولوژی و صفر و یک دیجیتال داشتم،تا حدی که در سن دو سالگی اقدام به رنگی کردن تلوزیون سیاه و سفیدمون کردم که متاسفنه ناموفق بود

البه این قضیه تلویزیون رو خودم یادم نمیاد،اولین چیزی که از دوران کودکی به یاد دارم آقای سجادی بود (همکار آقای ترامپ در سریال پایتخت) :'(

حضرت عباسی از همون ابتدای کار بچه با استعدادی بودم،یادمه مهد که می رفتم یه نقاشی هایی می کشیدم که برگای مربیمون ریخته بود(لئوناردو داوینچی زمان)

بعد از این که همراه بابا رفتیم اصفهان من کلاس اول و دوممو اونجا خوندم.کلاس سوم ، چهارم و پنجممو اومدیم سمنان.راهنمایی رو بابلسر خوانده و دیپلم  را در بهنمیر گرفته و سپس جهت اخذ مدرک کارشناسی عازم ساری شده و تامام 😐 دیگه نخواستم دوره تحصیلاتمو طولانی کنم 80 نشستم پشت نیمکت و 96بلند شدم.

بعد از کنکورِ جانکاه اینجانب به دلیل علاقه ای که به صفر و یک داشتم رفتم پیش رفیق سعید و در نزد وی اصول و فنون تعمیرات و اوراق و فروش گوشی موبایل و تکثیر و کپی رایتینگ را از بر شدم.در آن دوران به عنوان جوانی جاهل و جویای نام علاوه بر یاد گیری امور تعمیرات،دستی بر خرید و فروش گوشی نیز داشته و مخارج موتور نامی سی جی 125 خود را تامین نموده و در آن دوره گَنگ ترین موتور محل را داشتم که برو بچ در کف اگزوز وی بودند.

جواب کنکور آمد و آقای فرشید نیازی اوریمی را با رتبه 10167 منطقه سه ، رشته تجربی ، قبول شده رشته ی پرستاری دانشگاه علوم پزشکی مازندران دانسته و خیر مقدم عرض نمودند.سرشار از حس خوش شکست 😐 کلا همه بچه های تجربی می خوان دکتر بشن،مگر این که خلافش ثابت شود.

نشستیم دیدم دِ لایف ایز نَو (زندگی اکنون است) مثلا بشینم 165 سال دیگه پزشکی بخونم که چی بشه؟! دانشگامونو رفتیم ترم یک رو گذروندیمو رفتیم توی بیمارستانا واسه کارورزی

فرشید نیازی

سَم های بیمارستانی

تا مدتی از تصویر فوق برای بی هوشی جنرال اتاق عمل بیمارستان امام ساری استفاده می شد. ولی انصافا در آن لحظات سر مست از عکس فوق شاخ خود بودیم(بنا به مسائل فرهنگی امنیتی مجبور به حذف بک گرند تصویر بودم)

در دوره دانشجویی علاوه بر شغل شریف مسافر کشی با خودروی شخصی در تایم بی کاری، پدر بزرگوار رُس بنده و برادر را در زمین های کشاورزی کشیده و به قول شاعر مو لای درزمان باقی نذاشته و تا مدت ها بخشی از درآمد های حاصل ، خرج ریکاوری و نخ بخیه های طویل جهت بهبود پارگی ها می شد

فرشید نیازی اوریمی

تخلیه علوفه از پشت نیسان سعید برای گوسفندان                                :)))

در ترم 5 دانشگاه اسیر چشمان سیاهش شده و وی را به همسری خویش برگزیدم

سر خوش از معافیت در خدمت سربازی و شروع کار پس از پایان تحصیلات :||||

ورق برگشته،بخشنامه مذکور که بنده مشمول آن بودم ملغا و اینجانب به عنوان پدر راهی خدمت مقدس سربازی شده و در یک ماه اول خدمت هنوز باورم نمیشد و به قول شاعر گرانقدر حضرت الکساندر پوشکین کُما زده بوده و بر بخت بد خویش لعنت می فرستادم!

فرشید نیازی

ستوان سوم وظیفه :)))

باورش سخت است اما من در خدمت سربازی مجبور به جمع کردن پر کلاغ های پادگان از درون باغچه 500 متری شدم،من یک پرستار لیسانسه و پدر یک فرزند بودم! قطعا می توان بیشتر از موهبت های این دوره مقدس بیان نمود که در حوصله این گفت و گو نمی گنجد!( پرهایم! چه سخنورانه حق مطلب را ادا نمودم!سوسماس لطفا!)

خدمت تمام شده و بنده پس از 6 ماه مسافر کشی توانستم برای کار به بیمارستان روحانی بابل تشریف فرما شوم!

صرفا جهت اطلاع عرض می نمایم که آن بخشنامه مذکور بود که ملغا شده بود؟! یک ماه مونده به پایان خدمتم دوباره اوکی شد!

یعنی فقط برای این حذف شده بود که من برم خدمت دوبارع برگرده! :|||||

فرشید نیازی

واقعا میشه،ذوق و عشق به شغل را درچهره شاداب من در اولین روز                    کاری دید :)))

یک ماه لاکچری سپری شد و پس از آن کرونا سپریمان کرد!

کلا در زمان تقسیم شانس ته دیگش رو هم خدا به ما نداد!هرجا میرم نابود میشه! یادم رفت بگم که در دوره خدمتم یه نوبت سیل هم داشتیم که بی سابقه بود و محل خدمت ما 2 متر رفت زیر آب حاجیتونم در حین خدمت رسانی به خلق الله پاش در رفت، اما با پای گچ گرفته هم دست از سر ما برنداشتن و با همون پا پُست میدادم! سگ!!!!!

راستی حرف از سگ شد،حیفمان آمد از یار وفادار خویش که به بنا بر مسائل امنیتی فرهنگی مدتی از وی بی خبرم به میان نیاوریم!

سورن

آقا سورن هستن از خوبای آلمانی                     :(((

بعله! یه یک ماهی کووید پنجه هامونو نرم کرد و گفتیم هیچ غلطی نمیتوانی بکنی و ما تو را شکست میدهیم! با 20 %درگیری ریه مارو فرستادن خونه پی نخود سیاه 😐

پرستار فرشید نیازی اوریمی

پرستار فرشید نیازی اوریمی :)))

تقریبا یک سال پرستار بودم و طرح را به پایان رسانده و ما را بعد از یک سال بیگاری محترمانه مانند دستمالی مچاله شده به سطل زباله انداختند!

البته این فرصتی بود تا مجدد به علایق خود فکر کنم!

(همان ریاضتی که شکوفا شدن سعید در آن بود)

در اولین فرصت در کلاس های مقدماتی تحلیل تکنیکال نام نویسی کرده در حال حاضر گرگ بلوار درزیان می باشم. معاملاتی با ریسک به ریوارد یک پنجم و تاکنون سراسر ضرر بوده است 😐

بعد از آن برای مدتی به تهران هجرت نموده و در کلاس های دیجیتال مارکتینگ جهت افتتاح شعبه دیجیتالی فروشگاه ابزار سعید بر آمدم که پس از حدود 6ماه تلاش به این نتیجه رسیدم که نمیشه!

در همین حین بود که مجدد با شروع پیک ششم، هفتم کرونا در مرداد1400 مجدد از دانشگاه تماس گرفته و فرمودنند : عزیزم بخشید دیگه تکرار نمیشه،ما پرستار نداریم،بیا سرکار قربونت برم!ما نیز پشت گوش هایمان مخملی شده و رفتیم و 4ماه جنگیدیم و ازجان مایه گذاشته از علایق و وبسایت خود عقب مانده و مجدد با ما به مانند همان دستمال مذکور رفتار کردند!

بگذریم!بعد از بیکاری مجدد به ناگه این فکر بر ذهن فرطوت من چیره گشت که ای داد! من خود بِیس برنج را در دست دارم!چرا دست در دست مصرف کننده ننهم سعدیا!

فرشید نیازی

همین جوری لبخد بر لبانم نقش بست!

یار در خانه و ما گِرد جهان می گردیم! :))))

برنج هایمان را خود بسته نموده تحویل جانان می نماییم بدونه واسطه :)))

و اینگونه شد که بر اساس علایق،عشق به وطن و مردم،و کار آفرینی و ایجاد اشتغال پایدار دست بر احداث بستر فروشگاهی شالی کوب نموده و دیگه همین دیگه!

وسطالی این داستانام بود که آزمون استخدامی رسمی آموزش و پرورش شرکت کردم ودر حال حاضر اینجانب فرشید نیازی مربی بهداشت آموزش و پرورش بابلسر بوده و به عنوان سرباز فرزندان این مرز و بوم در سنگر دانش انجام وظیفه می نمایم! تکبیر!!!!

7 دیدگاه در “فرشید نیازی اوریمی

  1. محمد گفت:

    پس این فرشیدشون که میگن شمایی!!!

    1. farshid.niazi گفت:

      در خدمتیم :)))

  2. علیرضا گفت:

    عالی بود!موفق باشید

  3. mohamadi گفت:

    داستان جلبی بود. موفق باشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *